السلام عليك يا علي بن موسي الرضا
>>> تاریخ انشتار پست :19 اردیبهشت 1393

غزلي از حضرت امام خمینی(ره): من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
>>> تاریخ انشتار پست :1 خرداد 1391

1من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم چشم بیمــــار تــــو را دیــدم و بیمار شدم
2فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم همچــــو منصــور خــــــریدار سرِ دار شدم
3غم دلدار فکنده است به جانم، شررى کـــه بـــه جــــان آمدم و شهره بازار شدم
4درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم
5جــــامــه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم خــــرقــــه پیــــر خـــراباتى و هشیار شدم
6واعـــظ شهــر کــه از پند خود آزارم داد از دم رنــــد مــــىآلــــوده مــــَددکار شدم
7بگـــذاریــــد کــــه از بتکــده یادى بکنم مـــن کـــه با دستِ بت میکده، بیدار شدم
ارتباط زبان ترکی و آشوری
>>> تاریخ انشتار پست :25 شهریور 1397
در کتیبه های آشوری ، تعداد کثیری واژه با منشأ ترکی دیده می شود.
شاید این واژگان بوسیله مردمی که از غرب ایران ، بارها توسط آشوریان چپاول شده و اسیر شدند ، وارد زبان آشوری شد.
شاید. هم بوسیله اقوام « توروک » ، اورارتو ، هورری ، ماننایی ،کیمری ( قامَر) ، سکایی وارد زبان آشوریان جنگجو شد.
اقوام آشوری گاه با این اقوام هم پیمان و گاه در جنگ و گریز بودند. شاید وجود کمانداران پروتو تورک در میان آشوری ها ، علت اصلی ورود این لغات ترکی به آشوری بوده است.
البته این وام واژگان پس از رواج در زبان آشوری ، مطابق قواعد آوایی و دستوری آن زبان دچار تغییر می شدند.
Kadru : adj., wild , gorning (bull) ,impetuous , proud (deity or person)
مقایسه کنید با کلمه ترکی « قودورqudur » به معنی هار ، سرکش ، نافرمان ، زرنگ و گستاخ
قودورماق qudurmaq : هار شدن ، نافرمانی کردن ، طغیان کردن علیه کسی .
Kadrûtu : aggressiveness
قودور + پسوند
قودورق : هار شده ، نافرمان ، مهار نشده
Kamāšu / kamāsu : to gather , to collect , to bring in
فعل ترکی « قاماشماق qamaš + maq » که تنها در اصطلاحاتی مانند : « گؤزلری قاماشماق ، دیشلری قاماشماق » دیده می شود. (وقتی نور شدید چشم کسی را اذیت می کند ، او ناخواسته پلک هایش را جمع می کند ؛ همچنین وقتی یک صدای تیز و ناخوشایند را کسی می شوند یا میوه گس می خورد ، داندان هایش را بهم می فشارد).
Kabāru : to become fat , heavy , thick , strong
مقایسه کنید با واژه های ترکی قابار (تاول qabar) ، قابار ماق ( qabarmaqدرشتخویی کردن نافرمانی کردن از دستور ، تاول زدن) ، قابا (qaba زمخت ، بد قواره ، درشت هیکل ، بدخوی)
ممکن است با فعل « کؤپمک » ( نفخ کردن ، چاق شدن بر اثر نفخ ) و« کؤپوک » (حباب هوا) نیز ارتباط داشته باشد.
ارتباط زبان ترکی و اوستایی
>>> تاریخ انشتار پست :25 شهریور 1397
ارتباط زبان ترکی و اوستایی:
واژگان را از کتاب زیر انتخاب کرده ام.
منبع: بررسی هادُخت نَسک ، دکتر مهشید میر فخرایی ، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی ، چ. اول ، 1371.
اوستایی - ترکی:
aēš فعل: خواستن ، آرزو کردن ، جستجو کردن ؛ ستاک حال : iša
ترکی آذربایجانی: is_ ta _mak ایسته مک (خواستن ، آرزو کردن)
ağaصفت: بد ، زشت
ترکی آذربایجانی: ig_ran_mak (متنفر بودن)
an پیشوند نفی (بی ، بدون)
ترکی آذربایجانی: ma پسوند نفی
ar فعل: رسیدن
ترکی استانبولی: ermek ( به پایان رسیدن sona ermek)
azəm ضمیر شخصی اول شخص مفرد: من
ترکی آذربایجانی: özüm (خودم) (öz ترکی باستان: نَفس ، جان)
aša اسم خنثی: راستی ، نظم
ترکی : uz ( ضرب المثل « آز دانیش ، اوز دانیش : کم گوی و گزیده گوی) uz (راست و درست)
ā قید: تاکنون
ترکی باستان amtı : اکنون ( ترکی قدیم: ایمدی / ترکی آذربایجانی: ایندی)
ąs فعل: رسیدن ، آمدن
ترکی باستان : as / aš (گذشتن ، از کوه و گردنه عبور کردن)
ترکی آذربایجانی: آشماق
ustəma صفت برترین : آخرین ، نهایی
ترکی آذربایجانی: üst (بالا ، والا )
xšapan اسم مؤنث: شب
ترکی آذربایجانی: axšam ( اوایل شب)
gam فعل: رفتن ، رسیدن
ترکی آذربایجانی: گلمک gal-mak (آمدن)
gairi اسم مذکر : کوه
ترکی آذربایجانی : کیران kir_an (صخره بزرگ ، کوه)
tar فعل: دریدن ، پاره کردن
ترکی آذربایجانی: ییرتماق yır_t_maq (دریدن)
ترکی آذربایجانی: یارماق yar_maq (جدا کردن)
ترکی آذربایجانی: dar_t_maq (آرد کردن)
du فعل : گفتن (ستاک حال: dauua)
ترکی آذربایجانی: دئمک de-mak (گفتن)
ترکی آذربایجانی: دینمک di_n_mak (سخن گفتن)
par فعل: گذشتن ، رسیدن
ترکی باستان: bar (رفتن) / ترکی قدیم : بار (بارماق / وارماق)
bar فعل: بردن
ترکی آذربایجانی: آپارماق apar_mak (بردن)
bū فعل : بودن ، روی دادن
ترکی باستان: bul (یافتن ، روی دادن)
دیوان لغات الترک: bul-mak (یافتن)
mrū فعل : گفتن
ترکی آذربایجانی: میریلداماق mır-ıldamaq ( غرولند کردن ، زیر لب چیزی گفتن)
ارتباط زبان ترکی و عربی
>>> تاریخ انشتار پست :25 شهریور 1397
ارتباط زبان ترکی و عربی
منبع : فرهنگ دانشگاهی عربی به فارسی ، ترجمه ؟ المنجد الابجدی ، مولف: احمد سیّاح ، انتشارات اسلام ، تهران ، چاپ اول ، 1372.
نکته قابل ذکر اینست که لغات مشترک بین ، ترکی ، عیلامی ، سومری ، عربی ، اورارتویی ، مصری و ... نشانگر آن است که زبان ترکی در نزدیکی اورمیه شکل گرفته و به آلتای و بقیه جاها رفته است.
کلمات مشترک عربی و ترکی:
آجَّ - الماءَ ایجاجا: گردانید آب را شور و تلخ .
الاُجاج: شور و تلخ
اَجیدی ačıdı (اَجیماق ačımaq) - دیوان لغات الترک: ترش شد.
ترکی آذربایجانی: آجی acı (تلخ و شور) مثال: آجی چای : رودی شور و تلخ در نزدیکی شهر تبریز که به دریاچه نمکین ارومیه می ریزد.
***
آربَهُ - مُؤارَبَهً : نیرنگ زد او را و فریب داد.
الاِربَه: مکر و حیله
آر ar : فریب دادن ، گول زدن (کتیبه کول تیگین)
اارْدی ardı ( اارْماق armaq ) - دیوان لغات الترک : فریب داد.
اَرْفادی arwadı ( اَرفاماق arwamaq) -دیوان لغات الترک : وردی خواند و افسون کرد.
آرباماق ( فرهنگ سنگلاخ) : جادو کردن
ترکی آذربایجانی : آل al ( حیله و نیرنگ) ( تبدیل واج « ر » به « ل»)
اری : عسل ، آنچه چسبیده بر ته دیگ از سوختگی یا عسل یا شهدیکه در اطراف کندو چسبیده باشد.
اَرَیتِ - النَحلُ اَریاً ( اری) : شهد ساختند زنبوران عسل
اَری arı -دیوان لغات الترک : زنبور
ترکی آذربایجانی : آری arı (زنبور) . مثال: بال آری سی bal arısı (زنبور عسل)
آوَیهُ البیت - ایوا (اَوِی) :ساکن کرد در خانه او را - در خانه نشست.
e سومری : خانه ، معبد
eb ترکی باستان: خانه ، سرا
ev ترکی آذربایجانی : خانه
****
اَتابِک : اتابک ( از کلمات دخیل ترکی در عربی)
***
الاَخور : اسطبل
ağıl آغیل : آغُل گوسفند
****
اِستَغارَ - عَلَیهِم اِستِغارَه (غور) : تاخت بر ایشان
الغارَه : غارتگر ، اسبان تاخت و تاز کننده
قَرما qarma (دیوان لغات الترک) : غارت
قَرمالادی qarmaladı ( قَرمالاماق qarmamaq)- دیوان لغات الترک : قاپید و غارت کرد.
خدایان مشترک اقوام هند و آریایی
>>> تاریخ انشتار پست :25 شهریور 1397
خدایان هندو و آریایی در میان اقوام کهن ایرانی از قبیل عیلامی ها ، ساکنان شهر سوخته ، لولوبی ، کا سی ، ماننا و ... ریشه ای ندارند و این نشانه مهاجرت اقوام هندو ایرانی و بومی نبودن آنهاست.
بالاجا شاهزاده
>>> تاریخ انشتار پست :2 مهر 1394
بالاجا شاهزاده (شازده کوچولو ) بیرینجی بؤلوم
نوع فایل : pdf
حجم:1273 کیلو بایت

واژه های ترکی در فرهنگ گیل و دیلم
>>> تاریخ انشتار پست :7 شهریور 1394
Copyright © 2017 -تمامی حقوق وبلاک محفوظ میباشد